اثرات راهبردی جنگ قیمتی نفت بر منافع انرژی ایران

اثرات راهبردی جنگ قیمتی نفت بر منافع انرژی ایران

مرکز پژوهشها نوشت:در صورت تداوم سیاست عربستان در تکرار کاهش عرضه و افزایش موقتی قیمت، سطح محدود صادرات نفت در دور زدن تحریم نیز در ماه‌های آتی از بین می‌رود، زیرا فرآیند جایگزین‌سازی نفت و گاز شیل در بازارهای ایران جدی‌تر می‌شود.

مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی به تحلیل راهبردی فروپاشی توافق کاهش عرضه اوپک‌پلاس پرداخته است.

بر اساس این گزارش اثرات تصمیمات اوپک و اوپک پلاس بر کشورها بر اساس وضعیت تولید این کشورها، سهم درآمد صادرات نفت در بودجه و اقتصادی داخلی آنها، الگوها و راهبردهای بازاریابی و بازارسازی آنها متفاوت است. بی‌تردید، اثرات شکست فروپاشی توافقات اوپک پلاس بر منافع انرژی جمهوری اسلامی ایران نیز در این راستا قابل تحلیل است.

*اثرات شکست توافقات اوپک پلاس بر منافع کوتاه‌مدت ایران از نگاه غیراستراتژیک

- در نگاه غیرراهبردی و اقتصادی صرف، کاهش قیمت نفت منجر به کاهش درآمدهای محدود ناشی از صادرات محدود نفت کشور در فرآیندهای پیچیده دور زدن تحریم گردد.

- دور زدن تحریم‌ها در شرایط کاهش قیمت و افزایش عرضه به صورت موقتی تا زمان خروج نفت شیل از بازار و توازن‌یابی مجدد بازار و یا توافق مجدد اوپک پلاس دشوارتر خواهد بود. هرچند در بلندمدت به دلیل احتمال خروج نفت شیل از بازار در قیمت‌های پایین و توازن‌یابی مجدد عرضه/ تقاضا، هم قیمت جهانی نفت رشد میکند و هم دورزدن تحریم‌ها تسهیل می‌گردد.

- درآمدهای ناشی از فروش صادرات دیگر بخش‌های انرژی کشور نظیر قیمت گاز صادراتی، فرآورده‌های نفتی و محصولات پتروشیمی به دلیل کاهش قیمت نفت نیز کاهش خواهد یافت.

اثرات راهبردی و بلندمدت جنگ قیمتی بر منافع انرژی ایران

- در صورت تکرار چرخه مورد نظر عربستان در کاهش عرضه برای افزایش موقتی قیمت نفت، سهم جهانی نفت شیل در جهان افزایش خواهد یافت. با توجه به جهت‌گیری شدید نفت صادراتی ایالات متحده به بازارهای هند، ژاپن، کره‌جنوبی، هند، اتحادیه اروپا و چین، افزایش تولید نفت شیل در پرتو راهبرد عربستان، آینده جایگاه نفت ایران حتی در شرایط غیرتحریمی نیز در این بازارها تهدید جدی خواهد شد.

- یکی از عوامل اصلی زمینه‌ساز تحریم کامل صادرات نفتی ایران، توسعه شدید نفت شیل بخاطر استراتژی عربستان در کاهش عرضه و افزایش قیمت بوده است. در صورت موافقت روسیه و تداوم سیاست عربستان در تکرار کاهش عرضه و افزایش موقتی قیمت، همین سطح محدود صادرات نفت در دورزدن تحریم نیز در ماه‌های آتی از بین می‌رفت زیرا فرآیند جایگزین‌سازی نفت و گاز شیل در بازارهای ایران جدی‌تر می‌شود.

- از نظر راهبردی و بلندمدت، منافع کشورهایی چون ایران و عراق که دارای الگوی بازارسازی سازمان‌یافته نمی‌باشند و بیشتر بر تجارت نفت بر اساس عرضه و تقاضای بازار متکی هستند، با سیاست روسیه در وارونه‌سازی سیاست فعلی اوپک پلاس همنوایی بیشتری دارد. زیرا محتملاً با کاهش قیمت نفت، حجم بالایی از نفت‌های پرهزینه از جمله نفت شیل از بازار خارج شده و با توازن‌یابی مجدد بازار جهانی نفت، امکان بازاریابی نفتی برای این کشورها وجود دارد.

- در حال حاضر بین ایران، عراق از یکسو و کشورهای عربی به رهبری عربستان، تعارض منافع وجود دارد. عربستان بازار صادرات نفتی خود را ایمن کرده و با افزایش قیمت از طریق کاهش عرضه با مشارکت و هزینه حداکثری بر دیگر کشورها، هم به منافع اقتصادی بیشتر دست می‌یابد و هم با زمینه‌سازی برای توسعه بیشتر نفت شیل، زمینه برای اعمال فشار بیشتر بر ایران را نیز بیشتر می‌کند.

- اشتغال نفتی برای دولت ترامپ که دارای برگ برنده موفقیت اقتصادی در مناظرات انتخاباتی ۲۰۲۰ بود، با کاهش قیمت نفت با خطر جدی روبرو می‌شود. این امر برای منافع ملی کشور ایران که امیدوار است با تغییر قدرت از ترامپ به دموکرات‌ها، برجام احیاء شده و با تعلیق مجدد تحریم‌ها زمینه برای ترمیم اقتصاد کشور فراهم گردد، دارای اهمیت راهبردی است. بنابراین، صرف نظر از منافع کوتاه‌مدت اقتصادی، از نظر منافع بلندمدت اقتصاد نفتی، بازارسازی، احیاء برجام در صورت تغییر دولت ترامپ به سود دموکرات‌ها، راهبرد روسیه در خروج از توافق نفتی برای کاهش قیمت و حذف نفت شیل از بازار با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران همسویی و سازگاری دارد.

ضرورت گریز از صادرات نفت خام محور و تمرکز بر صادرات فرآورده

باید خاطر نشان کرد که مطالعه رفتارهای روسیه و عربستان یک دستاورد تجربی عمیقی را برای تصمیم‌گیران حوزه انرژی و اقتصاد کشور به ارمغان می‌آورد. نفت شیل به دلیل پیشرفت‌های فناورانه در کاهش هزینه‌های تولید به تغییردهنده بازیGame Changer  بدل شده است و آینده اقتصاد نفتی کشور ایران (تأکید می‌شود صرفاً اقتصاد نفتی کشور نه اقتصاد انرژی) نیازمند توجه به موارد ذیل است:

الف) ضرورت گریز از اقتصاد نفتی مبتنی بر صادرات نفت خام محور و تمرکز بر صادرات فرآورده به دلیل برخورداری از تکثر و تنوع بازاری و محتملاً محیط پیرامونی کشور

ب) تمرکز هرچه بیشتر بر گریز از الگوهای اولیه و پایه‌ای صادرات نفت نظیر تجارت انرژی بر اساس عرضه و تقاضای مشتریان به سمت الگوهای ایمن‌سازی تقاضا برای صادرات نفتی در بازارسازی با روش‌های متنوعی نظیر Equity Oil شرکت‌های ملی مصرف‌کنندگان، فروش نفت در قالب Total Trade، در صورت امکان اتخاذ روش‌های Buy Demand و نهایتاً ورود به شبکه‌های اتصال انرژی پایدار و بهم پیوسته منطقه‌ای است.

ج) کاهش هرچه بیشتر بودجه کشور از درآمدهای نفتی می‌تواند دیپلماسی نفتی مستقل‌تر و فعالانه‌تر و مؤثرتری را برای منافع راهبردی و بلندمدت کشور به جای تمرکز بر منافع اقتصادی کوتاه‌مدت ولی به ضرر منافع کلان کشور را زمینه‌سازی کند.